گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی ور بناکامی بسازی کامرانیها کنی سر نهی بر آستان دوست هر گه کز وفا چونسگان عمری بکویش پاسبانیها کنی پیش آنشاه بتان گر لاف نادانی زنی به که اظهار کمال و نکته دانیها کنی من نرنجم هرگز از بیمهریت ای آفتاب گرچه با دشمن بر عمم مهربانیها کنی طوطی جان را کنی ز آیینه رخ صید خود خاصه کز شکر لبی شیرین زبانیها کنی قصه کوته کن شهید عشق شو اهلی چو من تا کی از فرهاد و مجنون قصه خوانیها کنی اهلی شیرازی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۳۵۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/104513