سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی مرگ بجان میخرم کاش فروشد کسی بیخ من و کوهکن کوشش بی بخت کند آدمی از سنگ نیست چند بکوشد کسی آینه حسن تو زنگ ز دل میبرد حیف بود کز رخت دیده بپوشد کسی تلخ بود بی تو می زهر بود گر خورم آب حیات ای پسر بیتو ننوشد کسی مانع اهلی مشو گر بخروشد ز غم دل مخراش از ستم تا نخروشد کسی اهلی شیرازی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۳۷۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/104537