فلک با بخت من دایم به کینست که با من بخت و دوران هم به کینست گهم خواند جهان گاهی براند جهان گاهی چنان گاهی چنینست که می‌داند که خشت هر سرایی کدامین سروقد نازنینست ز خاک شاهدی روییده باشد به هر بستان که برگ یاسمینست وفایی گر نمی‌یابی ز یاری مده دل گر نگارستان چینست وفاداری مجوی از دهر خونخوار وفایی از کسی جو که امینست ندارد سعدیا دنیا وقاری به نزد آن کسی کو راه بینست سعدی : مواعظ : غزلیات : غزل ۱۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/10460