در پرده شکایت ز تو داریم و بیان هیچ زخم دل ما جمله دهانست و زبان هیچ ای حسن گر از راست نرنجی سخنی هست ناز این همه یعنی چه؟ کمر هیچ و دهان هیچ در راه تو هر موج غباری ست روانی دلتنگ نگردم ز برافشاندن جان هیچ بر گریه بیفزود زدل هر چه فرو ریخت در عشق بود تفرقه سود و زیان هیچ تن پروری خلق فزون شد ز ریاضت جز گرمی افطار ندارد رمضان هیچ دنیاطلبان عربده مفت ست بجوشید آزادی ما هیچ و گرفتاریتان هیچ پیمانه رنگی ست درین بزم به گردش هستی همه طوفان بهارست خزان هیچ عالم همه مرآت وجودست عدم چیست؟ تا کار کند چشم محیط ست و کران هیچ در پرده رسوایی منصور نوایی ست رازت نشنودیم ازین خلوتیان هیچ غالب ز گرفتاری اوهام برون آی بالله جهان هیچ و بد و نیک جهان هیچ غالب دهلوی : دیوان اشعار : غزلیات : غزلیات : شمارهٔ ۱۱۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/105946