زهی باغ و بهار جان فشانان غمت چشم و چراغ رازدانان به صورت اوستاد دلفریبان به معنی قبله نامهربانان چمن کوی ترا از ره نشینان ختن موی ترا از بادخوانان بلایت چهره با مشکینه مویان ادایت چیره بر نازک میانان غمت را بختیان زناربندان گلت را عندلیبان بیدخوانان وصالت جان توانا ساز پیران خیال خاطرآشوب جوانان دل دانش فریبت را به گردن وبال رونق جادوبیانان غم دوزخ نهیبت را به دامن گداز زهره آتش زبانان میانت پای لغز موشکافان دهانت چشم بند نکته دانان دل از داغت بساط گلفروشان تن از زخمت ردای باغبانان سگ کوی تو را در کاسه لیسی لب پر دعوی شیرین دهانان سر راه ترا در خاک روبی نسیم پرچم گیتی ستانان به پشتیبانی لطف تو امید قوی همچون نهاد سخت جانان به بالادستی عفو تو عصیان زبون همچون نشست ناتوانان ز ناحق کشتگان راضی به جانت که غالب هم یکی باشد از آنان غالب دهلوی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲۷۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/106115