به گوش آگهی شد که خاور خدای که شد شاه خاور به دیگر سرای رمه بی شبان ماند و تختش تهی تو را گشت دیهیم شاهنشهی ز دشمن بترسید و بربست رخت سپه را همی راند تا پیش تخت به تاج پدر بر پراگند خاک ز سوگش همی جامه را کرد چاک یکی هفته با سوگ بود و دژم به هشتم روانش تهی شد ز غم چنین است کردار و کار پسر فزونی نباشدش مهر پدر که مرگ پدر چون گذارد سه روز شود مهرش از مغز وز دلش سوز نکو گفت دهقان فرزانه سر کرا دیده دوزی ز دل دورتر به هشتم نشست از بر تخت و گاه به درگاه او شد سراسر سپاه بر آن تاج بر گوهر افشاندند وراشاه خاور زمین خواندند ایرانشان : کوش‌نامه : بخش ۱۰۴ - رسیدن خبر مرگ پدر به کوش پیل دندان و بر تخت نشستن او گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/106897