سواران نوشان چو بشتافتند به بیت المقدس خبر یافتند که شاه جهان رفت زی باختر همان کوش با لشکرش سربسر از آن جا سوی باختر تاختند روان از غم و رنج بگداختند شتابان رسیدند نزیک کوش نه با مرد کوش و نه با اسب توش چو پیغام و نامه بدید و بگفت برآشفت و از غم همه شب نخفت چو رنگ شب تیره گون پاک شد ابا نامه نزدیک ضحاک شد فرستادگان را بر شاه خواند شنیده همه پیش او باز راند برآشفت ضحاک و با کوش گفت که با باد باید که باشی توجفت ز لشکر بدو داد پانصد هزار سواران رزم و دلیران کار بدو داد منشور خاور تمام شه خاورش گفت در نامه نام فراوانش بخشید هرگونه چیز ز دینار، وز تاج و ز تخت نیز هم از یاره و افسر خسروان هم از اسب و ساز و سلیح گوان بدو گفت دشمن بنیرو بود که دو سال دارای چین او بود چنان رو که ناگه بر او برزنی بن و بیخ دشمن همه برکنی ببوسید روی زمین پیش شاه وز آن پس برون برد لشکر به راه ایرانشان : کوش‌نامه : بخش ۱۲۴ - آگاه شدن کوش از پیروزی آتبین گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/106917