به دریا سوی مرز ماچین شتافت کرا از جزیره بدان مرز یافت ز هرگونه ای دادشان برگ و ساز به سوی جزیره فرستاد باز سه سال اندر آن مرز ماچین و چین بر و بار برداشت پاک از زمین ز تخم بهک هرکه را یافت نیز همه مهتری داد و هرگونه چیز فرستاد چندان ز پرمایه گنج که بود از گرانیش دریا به رنج جزیره شد آبادتر زآن که بود به آب و به باغ و به کشت و درود بزرگان ماچین چو دیدند داد به طیهور خرسند گشتند و شاد چنان دست کردند با او یکی که با کوش از ایشان نماند اندکی نکردند فرمانِ او زآن سپس سپاه آن که بر در بماندند و بس ز لشکر همی هر که را خواند پیش ستمکاره خواندندش و زشت کیش به خمدان همی بود با او سپاه که همواره بودند بر بارگاه ز دست سپاهش همی روز و شب به دندان بخایید دست و دو لب ایرانشان : کوش‌نامه : بخش ۱۹۰ - رفتن طیهور از جزیره ی بسیلا و گرفتن ماچین و چین گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/106983