سرگشتهٔ تو خم نکند سر به هیچ باب از آسمان فتد نفتد قدر آفتاب دیروز طرفه صحبت گرمی نداشتیم ما و خدنگ غمزهٔ او زلف و پیچ و تاب واعظ بیا ز حق مگذر خوب قسمتی است ما و شراب ناب، تو و مست و احتساب پستان داغ سینه به طفلی مکیده ام کی می رود ز ذایقه ام لذت کباب؟ امروز زلف [و] طرهٔ شب را گشوده است در آسمان آینه کن سیر ماهتاب بی او مدان که باده کشان باده می کشند چشمی است پر ز گریهٔ خم ساغر شراب بالله از عمارت کونین بهتر است تعمیر پایهٔ در و بام دل خراب خواهی شوی نهان ز اجل پیشتر ز موت زودی بپوش چشم سعیدا برو بخواب سعیدا : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۵۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/107349