دل ناخدای بحر تماشای دیگر است این گوهر یگانه ز دریای دیگر است داغ تو کی به هر دل و هر سینه جا کند این لاله زیب و زینت صحرای دیگر است ز آب عنب کس این همه مستی نمی کند کیفیت من از می و مینای دیگر است زاهد از این عبادت ظاهر چه فایده تن در میان مسجد و دل جای دیگر است در هر طرف که می نگری از میان خلق فریاد و شور و ناله و غوغای دیگر است ذکر طریق عشق، کریم و رحیم نیست ورد بلاکشان تو اسمای دیگر است باور مکن که در دو جهان صاحب سخن درویش دیگر است و سعیدای دیگر است سعیدا : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۸۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/107383