گریه در بزم یار، بی ادبی است خنده هم ز این قرار، بی ادبی است اتحادم به امر مطلوب است ورنه بوس و کنار بی ادبی است ستم و جور درد عشقش را باز با او شمار بی ادبی است در جهانی که افتقار سزاست از جهان افتخار بی ادبی است حاکم امر و نهی چون حق است گله از روزگار بی ادبی است هر کجا پابرهنگان باشند سرکشی های خار بی ادبی است هر کجا آن نگار بی نقش است باز نقش و نگار بی ادبی است از خیالی که آه نتوان کرد نالهٔ زار زار بی ادبی است عاشقی مفلسی و جانبازی است تن زنی در قمار بی ادبی است ای سعیدا محبتی در دل غیر حب نگار بی ادبی است سعیدا : دیوان اشعار : غزلیات : غزلیات : شمارهٔ ۱۳۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/107435