تا با تو از آن گوشهٔ ابرو نظری هست سوز جگر و چشم تر و دردسری هست تا سر ننهی بی سر و سامان ننشینی چون کشتی طوفان زده هر دم خطری هست تا هست در این جسم، ز جان صورت خالی بر ناصیهٔ من ز مؤثر اثری هست این هستی موهومهٔ ما شاهد بعد است پروانه کباب است که تا بال و پری هست از ناوک آن سخت کمان روی نتابم چون آینه از سینه سعیدا سپری هست سعیدا : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۵۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/107449