خط رخسار تو را گرچه ز بر باید خواند صنعت این است که بی زیر و زبر باید خواند می توان گفت ز لب حرف به هر گوش ولی صفت چشم به ارباب نظر باید خواند ز هنر گوی به ما بی هنران عیب مگوی عیب را رفته به اصحاب هنر باید خواند بسکه عالم شده از سنگلدلی گوش گران بعد از این وعظ به دیوار و به در باید خواند یاد مجنون به بیابان جنون باید کرد نقل فرهاد به هر کوه و کمر باید خواند نی در آغوش کشی نی ز برت دور کنی نام ترکیب تو [بی] نفع و ضرر باید خواند عیب کردن هنری را همه از بی هنری است گر تو داری هنری، عیب هنر باید خواند گر بود نغمهٔ عشاق سعیدا در دل مست باید شد و هنگام سحر باید خواند سعیدا : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲۹۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/107593