هر که در این در ز راه صدق درآید بایدش اول ز خویشتن به درآید خانهٔ فقر است جای ما و منی نیست شاه جهان است یا گدا اگر آید آن ز عمل های باطل است مشو خوش آنچه ز اعمال نیک در نظر آید از ره عبرت ز خویش هر که سفر کرد گر به خود آید عزیز و معتبر آید جسم گل آلوده ات نه کاسهٔ چین است چون شکند باز از او صدا به درآید این دل دیوانه را به زلف ببندید گر به دو زنجیر، او ز عهده برآید دوری خویش آن زمان ملاحظه افتد هر که ز خود یک دو گام پیشتر آید من ز سر خود گذشته می روم این راه یار سعیدا مگر که سر بسر آید سعیدا : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۳۳۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/107629