چرا پر است ز عالم، دل خریدارش که سیم ناسره آمد جهان به بازارش نشان کوی کسی را دلم طلب دارد که آفتاب بود پشت و روی دیوارش دلی که بی الم روزگار باشد نیست فلک به چرخ درآمد ز داغ بسیارش چه گویم از گل رویی که نرگس چشمش به سایهٔ مژه سازد ز خواب بیدارش میان این همه اهل نظر سعیدا یار نگاه جانب ما داشت حق نگهدارش سعیدا : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۳۸۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/107686