هیچ در کفر و خیال کار مشکل نیستی در دلی اما خبردار از دل دل نیستی در کنار ما و ما را از کنار بهره نیست همچو دریا واقف از احوال ساحل نیستی عاقبت باید از این ویرانهٔ تن رخت بست هیچ در فکر دیار و راه منزل نیستی با وجود حشمت و جاهی که در ظاهر تو راست شکرلله از من درویش، غافل نیستی صحبت ناقص سعیدا شد دلیل نقص تو از چه با جاهل نشینی گر تو جاهل نیستی سعیدا : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۵۵۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/107856