ای دل و جان عاشقان خسته ی تیغ مرحبا غلغله ی او در سمک کوکبه ی تو در سما غیرت تو هزار را برده به عالم فنا بر سر کوی عاشقی کشته به تیغ ابتلا باده بنوش و دم مزن صید در حرم مزن لاف ز بیش و کم مزن بر در بام کبریا چون که به حضرتش روی،گر همه کهنه،گر نوی بال و پرت فنا کند پرتو نور آن لقا گر تو بهار و گلشنی در همه چشم روشنی یاد حبیب جان دهد آینه ی تو را صفا نعره ی «قل کفی » زدم جام می صفا زدم چون که رسید از آن کرم جان و دلم به منتها قاسم،اگر تو عاشقی چیست طریق صادقی؟ تیغ خورند بر قفا صبر کنند در بلا قاسم انوار : دیوان اشعار : غزلیات : غزلیات : شمارهٔ ۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/108072