رنگ رز رنگ خمی کرد و نیامد خم راست گنه رنگ رزست این و تو گویی خم راست رنگ رز کافر اماره آواره بود قول و فعلش همه در راه خدا روی و ریاست رنگ عقل و دل و جان گیر، اگر رنگ رزی رنگ اماره ی بدکاره همه زنگ خطاست گر تو در رنگ رزی عاقل و دانا باشی جنس با جنس درآمیز، که نورست و صفاست رنگ جان رنگ لطیفست درآمیز درو که همه نور هدایت ز جبینش پیداست نفس اماره ی ما مایه ی کفرست یقین چون که برخاست، همه کفر و ضلالت برخاست این همه گفت و شنیدیم ولی هست یقین کار با زاهد خود کام نمی آید راست جان به هجران تو آخر چه الم ها که کشید؟ دل به درد تو درآمیخت که آن عین دواست دل و جان را به تو دادیم و فراغت گشتیم قاسمی، در ره تحقیق فنا عین بقاست قاسم انوار : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۷۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/108140