شور جهان ز شکر آن دلستان ماست دل ارغنون و روی تو چون ارغوان ماست من در تو خود کجا رسم؟ ای یار نازنین کان جا که آستان تو آن آسمان ماست بی نام و بی نشان نبود در بسیط دهر هر جا که هست قصه نام و نشان ماست ما همرهان و عشق دلاویز دلفروز هر جا که می رویم عنان بر عنان ماست با یار باش و قصه آن یار را بگو از خود سخن مگو، که زیان در زیان ماست ما عاشق توایم بصد جان و صد روان اینک گواه ما رخ چون زعفران ماست گفتند: قاسمی همه شکر فروش شد گفتا: بلی، که شکر او از دکان ماست قاسم انوار : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۸۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/108153