دستم بدست گیر، که دل توبه کارتست جان را نگاه دار، که جان یار غارتست بر جان و بر دلم نظری کن ز روی لطف جان را هزار منت و ذل شرمسار تست اندر مغازه تنم، ای جان نازنین تو پادشاه روح و دلم پرده دار تست الطاف مینمایی و احسان ز حد گذشت جان شرمسار عاطفت بی شمار تست گفتم که: عقل؟ گفت که: قاضی کن فکان گفتم که: عشق؟ گفت که: دارالعیار تست گفتم که: سوز دارم و آتش، چه حالتست؟ گفتند: روشن از دل آتش نثار تست گویند: قاسمی، که دم از عاشقی مزن همراه عشق باش، که یار و دیار تست قاسم انوار : دیوان اشعار : غزلیات : غزلیات : شمارهٔ ۸۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/108156