خرد مستست و دل مستست و جان مست بسودایت روان ناتوان مست ز حد بگذشت مستیهای ذرات فلک مست و زمین مست و زمان مست بیا در باغ و شور بلبلان بین سمن مست و چمن مست، ارغوان مست شراب ناب رحمان را چه گویم؟ کزو دلداده مست و دلستان مست ز دنیی تا بعقبی گر ببینی همه ره کاروان در کاروان مست دلی کز ما و من آزاد آید چه در کعبه، چه در دیر مغان مست جهان مستند و ز مستی ندانند جهان اندر جهان اندر جهان مست درین دریا، که عالم قطره اوست ز قطره تا ببحر بی کران مست بقول قاسمی این سکر عامست خرد مست و یقین مست و گمان مست قاسم انوار : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۱۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/108181