در نهان خانه وحدت قمری پنهان است که همو جان جهانست و همو جانانست هیچ جا نیست وزو هیچ محل خالی نیست عقل حیرت زده در شیوه او حیرانست پیش ما قاعده اینست، مسلم دارید هر گدایی که ز کوی تو رسد سلطانست دلم از دست ببردی و بهجران دادی داستان من شوریده ازین دستانست گر بصدنامه نویسم صفت مشتاقی اشتیاقم بملاقات تو صد چندانست رسم آشفتگی و وصف پریشانی ها بی خطا چین سر زلف ترا در شانست قاسم از شیوه سودای تو شوریده دلست دل سودا زده با عشق تو جان در جانست قاسم انوار : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۲۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/108194