ساقیم باده داد و بادم داد باده این بار مستزادم داد چون من از باده سرگردان گشتم حرجی کرد و در مزادم داد عاقبت هم خودم بخرد بخرید نامرادی بدم،مرادم داد آتشی در میان جانم زد شور در عرصه فؤادم داد چون سرم گرم شد ز باده شوق سر تسلیم و انقیادم داد نکتهایی که در ازل میرفت تاابد یک بیک بیادم داد قاسمی،حضرت خدای کریم سر توحید را بآدم داد قاسم انوار : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲۳۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/108301