آب حیوان،که سکندر طلبش میفرمود روزی جان خضر گشت و خضر شد خشنود آب حیوان چه بود؟زنده جاوید شدن بشنو،ای خواجه،که در عین شهودی مشهود در ازل سابقه عشق «قسمنا» گفتند «عونناالله » خداوند کریمست و ودود دل ما شیفته حسن جهانگیر تو شد تاجهان هست و جهاندار جهان خواهد بود من که از بودن و نابود فراغت دارم پیش ما قصه مگویید ازین بود و نبود چون یقین گشت ترا طالب ومطلوب یکیست طلب اینجابسر آمد، طرق اینجا مسدود قاسمی از سر عالم بهوایت برخاست علم الله کزین جمله تو بودی مقصود قاسم انوار : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۳۰۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/108376