بیا، بیا، که غریبیم و عاشقیم و نزار بیا، بیا، که نداریم بی تو صبر و قرار بیا، که بی تو ز افراط آرزومندی مرا دلیست درو صد هزار شعله نار بداغ عشق تو دل را هزار عز و شرف ز جلوهای تو جان را هزار استظهار بفرض آنکه جهان از قصور پاک شود محال صرف بود فیض غافر و غفار مباش غره بگلگونه بهار، ای دل که در خزان نتوان یافتن گلی بر بار طریق عقل مقلد، فغان دارا گیر حدیث عشق مشعبد، هزار دار و مدار همیشه خاطر قاسم بورد و ذکر شماست برین حدیث گواهست عالم الاسرار قاسم انوار : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۳۶۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/108434