دلم در عشق ناپرواست امروز ز جانان در سرم سوداست امروز گدایان را ازین معنی خبر نیست که: سلطان جهان با ماست امروز ز انوار تجلی جمالش جهان پر شور و پر غوغاست امروز دویی را از میان برداشت محبوب دل از کون و مکان یکتاست امروز ندارد خاطرم پروای اغیار که چون پروانه ناپرواست امروز درین بودم که: قاسم را چه شد حال؟ که گم گشتست و ناپیداست امروز خطاب آمد که: آن حیران مسکین میان بحر غرق ماست امروز قاسم انوار : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۳۹۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/108461