گر کسی مست و خرابست ز مستانش پرس هر کرا جان و دلی هست ز جانانش پرس عشق ایمان حقیقیست درین دیر فنا هر که دعوی فنا کرد ز ایمانش پرس دل، که از زلف پریشان دم آهسته زند زود از آشفتگی زلف پریشانش پرس هر که گوید که: به تحقیق و یقین انسانم در میان سخن از جوهر انسانش پرس هر که گوید که: بدان یار شناسا شده ام رو بدو آور و از شیوه عرفانش پرس عید و نوروز جهان جمله طفیل رخ تست هر که دم می زند از عید ز قربانش پرس داغ سودای تو دارد دل قاسم شب و روز صورت حال دل از دیده گریانش پرس قاسم انوار : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۳۹۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/108465