در تو عجب مانده ام ای عشق شنگ نوری و ناری بگه صلح و جنگ از غم و فکر دو جهان رسته است عاشق دیوانه مست ملنگ عشق خدا پادشه راست گوست عشق ندارد صفت ریو و رنگ جرعه ای از جام محبت بنوش باز ره از باده و افیون و بنگ عشق چو شوریده و دیوانه شد بحر جهانرا بکشد چون نهنگ چونکه مرا زاهد و هشیار دید ساقی جان باده دهد بی درنگ قاسم، اگر مست نه ای کژ مرو از تو کسی نشنود این عذر لنگ قاسم انوار : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۴۱۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/108483