هزاران بحر در دردانه دیدیم درخت کون را در دانه دیدیم سحرگاهی بدان حضرت رسیدیم بر آن در حاجب و دربان ندیدیم حجابات جهان درهم شکستیم همه تقلید را افسانه دیدیم ظهور آفتاب طلعت دوست میان کعبه و بت خانه دیدیم چو می خانه مقام شور و مستیست سریر سلطنت می خانه دیدیم گذر کردیم بر کوی ملامت همه عاشق، همه فرزانه دیدیم چو قاسم در جهان جان نظر کرد یکی شمع و همه پروانه دیدیم قاسم انوار : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۴۶۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/108538