عمریست که سودای سر زلف تو داریم دیریست که از نرگس مستت بخماریم ما آب روانیم و تو دریای حیاتی جویای توایم، از همه رو رو بتو داریم چون رو بتو داریم، ز ما روی مگردان ما بنده روی تو، بگو: رو بکه آریم؟ اعداد شمردیم بسی، جمله یکی بود چون جمله یکی باشد، ما در چه شماریم؟ بیماری از اندازه برون شد، قدمی نه تا جان گرانمایه بجانان بسپاریم گفتم: بکرمهای تو بازآر دلم را خوش گفت: اگر باز نیاریم نه یاریم برخاست ز فکر دو جهان خاطر قاسم واعظ، بنشین، ما سر افسانه نداریم قاسم انوار : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۴۷۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/108540