بیا، که عشق برافراخت سنجق سلطان بیا، که شهر شد ایمن ز حیله شیطان هزار شهر بگردیدم از فلک بفلک بغیر حضرت السان نیافتم همه دان هزار عاشق صادق بدند احمد را ولیک کمتر افتد چو بوذر و سلمان مگر بتوبه و تقوی طریقتی بروی وگر نه راه نیابی بکوچه سلطان دلم چو گم شود از کوی یار واطلبید دگر مجوی دلم را ز روضه رضوان ز عزت و عظمت خود بهیچ پروا نیست ترا، چنانکه تویی، بر جمال خود نگران چو قاسمی ز غمت خوشدل و سبکبارست خدای رحم کند بر دل سبک باران قاسم انوار : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۵۰۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/108578