پیر مغان کجاست؟ که آن مرد دوربین چون فکر در دل آمد و چون شیر در کمین هرجا که هست پیر مغان، با هزار جان ما را همیشه روی نیازست بر زمین وصفش چگونه گویم و شرحش چسان دهم؟ آنرا که آفتاب عیانست بر جبین هرچا که بینمش همه جانم جهان شود زان مهر ذره پرور و زان ماه نازنین با روی او حکایت «ایاک نعبد» است با خوی او شفاعت «ایاک نستعین » عالم بشیوه های ملاحت گرفته است آن ماه دل فروز من، آن شاه راستین پیر مغانه گفت و غلط گفت، قاسمی پیر مغان مگوی، که نوریست راست بین قاسم انوار : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۵۵۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/108623