دل شوریده را تمنا تو در سرم مایهای سودا تو صورت کون چون معماییست کاشف سر این معما تو در تماشای صورت و معنی هم تماشاگر و تماشا تو هرچه دیدیم در جهان کم و بیش همه «لا» بوده اند، الا تو هرکجا در زمانه غوغاییست همه سر فتنهای غوغا تو هر کرا قبله ای بود بیقین عشق را قبله و مصلا تو حکم تو منع فتنه فرماید پس کنی فتنها بعمدا تو قاسمی از در تو در تو گریخت که مفر هم تویی و ملجا تو قاسم انوار : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۵۶۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/108637