وصال یار بصد جان بخر، اگر نخری یقین که از غم هجران دوست جان نبری ببانگ الله اکبر نمی شوی بیدار که پیش زمره عشاق گنگ و کور و کری بیا، برای افاضت، بیا، برای کرم که بسته را تو کلیدی و علم را تو دری تراست لطف و کرم، هم باول و آخر ز لطف چاره من بر، که شاه چاره بری نظر بروی تو داریم و روز و شب شادیم بحال ما نظری کن، که صاحب نظری سرم بملک دو عالم ز فخر در گذرد اگر بگوشه چشمی بسوی مانگری دلم ببردی و دینم، نه مهر ماند و نه کین به پیش قاسم مسکین حریف جمله بری قاسم انوار : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۶۱۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/108688