من و بزمی که به مژگان نرسد خواب آنجا شود آرام می و ساغر سیماب آنجا عندلیب چمنی گشته دلم کز نم اشک شعله داغ بود لاله سیراب آنجا شده ام غرقه بحری که ز اعجاز خطر زلف منصور بود پیچش گرداب آنجا شهر تبریز که گلگونی رخسار شفق زرد رویی کشد از خجلت سرخاب آنجا عشق بیکار نشیند که ز اعجاز نظر تشنه خون نمک گشته سفیداب آنجا اسیر شهرستانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/108915