دلی ز دور به صد رنگ می نمایندت چو آب گشت دلت سنگ می نمایندت تو مست باده نیرنگ و مطربان پرکار چه نغمه ها ز یک آهنگ می نمایندت توکل تو بلند است و آرزو فربه قبای فقر از آن تنگ می نمایندت دلت چو سخت ستم شد به اشک مظلومان حباب را گره سنگ می نمایندت؟ خبر زخویش نداری و ساقیان فریب هزار جلوه به یکرنگ می نمایندت چه وصله ها زده صحرا به چاک خرقه فقر ز بخیه کاری فرسنگ می نمایندت؟ اسیر سایه خمهای باده در مستی نشان مسند و اورنگ می نمایندت اسیر شهرستانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۴۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/109057