الفت آباد محبت را خراج دیگر است گریه را سوز دگر غم را رواج دیگر است مسند جم تکیه گاه گرد نسیان است و بس پادشاه بیکسی را تخت و تاج دیگر است عاشق بیچاره گه پروانه گاهی بلبل است هر گلی را در گلستانش مزاج دیگر است گوشه ای داریم و سیر دشت و صحرا می کنیم الفت ما را به وحشت امتزاج دیگر است اسیر شهرستانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۸۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/109096