نهفت چهره گلی زیر برگ و بلبل گفت مپوش روی، بروی تو شادمان شده‌ایم مسوز زاتش هجران، هزار دستان را بکوی عشق تو عمری است داستان شده‌ایم جواب داد، کازین گوشه‌گیری و پرهیز عجب مدار، که از چشم تو بد نهان شده‌ایم ز دستبرد حوادث، وجود ایمن نیست نشسته‌ایم و بر این گنج، پاسبان شده‌ایم تو گریه می‌کنی و خنده میکند گلزار ازین گریستن و خنده، بد گمان شده‌ایم مجال بستن عهدی بما نداد سپهر سحر، شکفته و هنگام شب خزان شده‌ایم مباش فتنهٔ زیبائی و لطافت ما چرا که نامزد باد مهرگان شده‌ایم نسیم صبحگهی، تا نقاب ما بدرید برای شکوه ز گیتی، همه دهان شده‌ایم بکاست آنکه سبکسار شد، ز قیمت خویش ازین معامله ترسیده و گران شده‌ایم دو روزه بود، هوسرانی نظربازان همین بس است، که منظور باغبان شده‌ایم پروین اعتصامی : دیوان اشعار : مثنویات، تمثیلات و مقطعات : گل پنهان گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/10912