شوخیش بسکه وحشی افسانه دل است در دیده می نشیند و بیگانه دل است اهل وفا ز دیدن هم گشته اند مست رنگ شکسته باده پیمانه دل است عمرش به عذر خواهی مهر و وفا گذشت عاشق خجل ز تربیت دانه دل است وحشی نگاهی از در و دیوار می چکد چشم غزال روزن ویرانه دل است از خاکروبیش به نوا می توان رسید گوهر غبار گوشه ویرانه دل است آهو نظر ز تربت دیوانه دیده است معلوم می شود که پریخانه دل است دارد حیا اسیر تو را در لباس عقل عمری است کز نگاه تو دیوانه دل است اسیر شهرستانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲۱۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/109125