دردی که رنگ چاره نداند دوای ماست شمعیم و زود کشتن ما خونبهای ماست در عاشقی به اوج توکل رسیده ایم از فیض فقر بال هما بوریای ماست درکشتی حباب کشیدیم رخت خویش خاطر شکسته ایم و خطر ناخدای ماست در بزم بیخودان تو قانون دیگر است لب بسته ایم و ساز خموشی نوای ماست اسیر شهرستانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲۳۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/109147