تا غمش در دلم قرار گرفت برگ گل شعله در کنار گرفت خویش آتش ز گل نمی دانست دل ما را ز ما چکار گرفت دل یکرنگ خویش را نازم خویش را تنگ در کنار گرفت بی تو دیگر چه می توان گفت چشم آیینه ها غبار گرفت سرو رفتار و غنچه گفتار چقدر از تو اعتبار گرفت خوی بیگانگی چنین افروخت نقد دلبستگی عیار گرفت به وفای سرشگ خود نازم که گلاب از گل مزار گرفت الحذر الحذر ز ساختگی نتوان خوی روزگار گرفت تا شدم خاک راه یار اسیر اعتبار من اعتبار گرفت اسیر شهرستانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۳۸۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/109298