لاله به کف جام دمیدن گرفت سبزه سر زلف رسیدن گرفت جشن گل و عید بیابان رسید هر که دلی داشت دویدن گرفت وحشتم این بار ز جا کنده بود دل سر زنجیر رمیدن گرفت ذره و خورشید به آهنگ زد پاس ادب گوش شنیدن گرفت جام جم آیینه شهرت گداخت حیرت ما ساغر دیدن گرفت تا سخن لعل لبی گفت اسیر آب گهر شور چکیدن گرفت اسیر شهرستانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۳۹۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/109304