هشیاریم از یاد تو بیهوش برآورد بیهوشیم از خویش قدح نوش برآورد هر جا که تماشای رخت باغ نظر شد حیرت چقدر گل که ز آغوش برآورد در دیده صاحبنظران موج غبار است سروی که سر از گلشن آغوش برآورد پنهان ز اسیر تو شبی جام گرفتم خوش زمزمه ها از لب خاموش برآورد اسیر شهرستانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۵۳۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/109447