زنده دردم به درمانم چه کار دل سلامت باد با جانم چه کار عشق از من مصلحت اندیش تر بعد از این با آه و افغانم چه کار یار در دل باده بر کف جان به لب بیش از این یاران به سامانم چه کار گر غرض آزار و مطلب دشمنی است کشته وصلم به هجرانم چه کار دورتر ای دوست دشمن دورتر خار خشکم با گلستانم چه کار پیش پیش دشمنان جان می دهم با نوازشهای یارانم چه کار سبز شد خارم ز فیض دل اسیر با نم ابر بهارانم چه کار اسیر شهرستانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۶۴۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/109561