به نام گریه من فال می زند زنجیر صلای شوخی اطفال می زند زنجیر هوای گرم جنون خون به جوش می آرد ز ناله ام رگ قیفال می زند زنجیر ز بر قتازی دیوانگی غبار شدم هنوز بر اثرم بال می زند زنجیر غرور حسن جنون از کسی نمی آید قلم به حرف خط و خال می زند زنجیر جنون ز راز دلم اینقدر خبردار است که دم ز نامه اعمال می زند زنجیر ز نسبتی که به آن طره می رساند اسیر چه لافها که ز اقبال می زند زنجیر اسیر شهرستانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۶۷۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/109584