تفسیر خموشی شده گویایی عشقم شرمنده احسان شکیبایی عشقم نشناخته ام جلوه او را زخیالش چون دیده نظر کرده بینایی عشقم از غنچه رازم گل اظهار توان چید دل ساخته لب تشنه رسوایی عشقم عمری است که حیرانم و از شرم نگاهت نشمرده کس از خیل تماشایی عشقم تا چند اسیر تو چه پروانه شود داغ از گرمی هنگامه تنهایی عشقم اسیر شهرستانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۷۶۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/109678