پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم پیمانه ای بیار که پیمان شکسته ایم حیرت دلیل و کعبه مقصود دور و ما در پای سعی خار مغیلان شکسته ایم آن نخل تازه ایم که از تندباد غم سر تا قدم چو زلف پریشان شکسته ایم از ضعف طالع است که بر روی روزگار پیوسته همچو رنگ اسیران شکسته ایم ای عندلیب از چه شدی خصم جان ما شاخ گلی مگر زگلستان شکسته ایم اسیر شهرستانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۷۸۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/109697