تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ایم تکرار ناله از لب خاموش کرده ایم عقل آمد و به راه جنون دست ما گرفت آمد به کار آنچه فراموش کرده ایم از ما تمیز نیک و بد آسمان مپرس دانسته زهر بیخبری نوش کرده ایم هر زخم سینه چاک گریبان شعله ای است دل پاره اخگری است که خس پوش کرده ایم زاهد اگر ملک شده آگه ز راز نیست نام پیاله ماه شفق پوش کرده ایم ز آن پیشتر که کینه فرامش شود اسیر با خصم جام صافدلی نوش کرده ایم اسیر شهرستانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۷۸۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/109700