دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای
وز چاک سینه طرح گریبان تازه ای
شد حشر و از غرور به دادم نمی رسی
این ماجرا فتاده به دیوان تازه ای
دیرینه عندلیب گل داغ کهنه ام
کی می خورم فریب گلستان تازه ای
آتش پرست عشقم و از رغم کفر و دین
دارم ز هر نگاه تو ایمان تازه ای
در باغ دل اسیر ز تیغ نگاه او
گل کرده است زخم نمایان تازه ای
اسیر شهرستانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۸۴۱
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/109754