ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی ای جان جلوه سرو گلستان کیستی نامم مبر بسوز و غبارم به باد ده دیگر زمن مپرس پریشان کیستی چشم من و نظاره گستاخ دور باد ای شرم خانه سوز نگهبان کیستی ای نور دیده گرمتر آیی به چشم من ای گل به باد رفته جولان کیستی هر گوشه حیرتی ز تو در خون نشسته است جان و دل که دین که ایمان کیستی ما نغمه سنج آن گل رخساره ایم اسیر بلبل تو هم بگو که غزلخوان کیستی اسیر شهرستانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۸۴۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/109758